نویسندگان: جواد حسینی
منبع: فرهنگ کوثر 1386 شماره 71
حضرت معصومه یا فرزند بلافصل امام موسی بن جعفر علیه السلام است که از مادری به نام نجمه خاتون زاده شده. القاب آن حضرت عبارتاند از: معصومه، کریمه اهل بیت، طاهره، حمیده، رشیده، تقیّه، مرضیّه، رضیّه، برّه، اخت الرضا(علیه السلام).[1]
ولادت آن حضرت در اول ذیقعده الحرام 173ق در مدینه منوّره رخ داد.[2] او در 23 ربیع الاوّل 201 هجری وارد قم شد و بعد از هفده روز، در دهم رییع الثانی 201 در 28 سالگی دار فانی را وداع گفت.
جایگاه ویژه حضرت معصومه(سلام الله علیها)
در میان فرزندان موسی بن جعفر(علیه السلام) که تعدادشان را تا بیست پسر و 37 دختر شمردهاند،[3] بعد از امام هشتم(علیه السلام) هیچ یک از آنها به مقام فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نمیرسد. شیخ عباس قمی میگوید:
«افضل آنها سیده جلیله معظمه فاطمه بن امام موسی(علیه السلام) معروفه به حضرت معصومه(سلام الله علیها) است که مزار شریفش در بلده طیّبه قم است که دارای قبّه عالیه و ضریح و صحنهای متعدد و خدمه بسیار و موقوفات است و روشنی چشم اهل قم و ملاذ و معاذ عامّه خلق است...».[4]
منزلت آن حضرت را از سخنان خود امام هفتم نیز میتوان دریافت، آن گاه که حضرت معصومه(سلام الله علیها) پاسخ زائران قمی را نوشت و وقتی نگاه امام هفتم به آن پاسخها افتاد، سه بار فرمود:«فَداها أبوها؛ پدرش فدایش باد».[5]
از سخنان دیگر امامان نیز مقام والای حضرت معصومه(سلام الله علیها) در میان فرزندان امام هفتم(علیه السلام) روشن میشود؛ چرا که فقط درباره زیارت آن بانو فرمودهاند: «فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الجَنّّةُ؛ پس هر کس او (فاطمه) را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود».[6]
این مضمون که از امام کاظم(علیه السلام)، حضرت صادق(علیه السلام)، حضرت رضا(علیه السلام)، و حضرت جواد(علیه السلام) نقل شده است، درباره هیچ یک از فرزندان امام هفتم نیامده است.
شاهد دیگر بر عظمت آن بانو، ژرفنگری عمیق او به مهمترین مسئله شیعه یعنی امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) است. آنچه در ادامه خواهد آمد، نگاهی است به سخنان آن بانو در دفاع از امامت.
دفاع از امامت
حضرت معصومه حدود بیست سال از دوران خلافت مأمون را درک کرد؛ چرا که آغاز خلافت او از سال 170 و پایان آن سال 193 بود و حضرت معصومه در سال 173 به دنیا آمد. بنیعباس که از نسل عمومی پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) (عباس بن عبدالمطلب) بودند، از انتساب خود به خاندان رسالت بهره برداری تبلیغاتی میکردند و خود را وارث بر حق خلافت میدانستند؛ اما هارون الرشید بیش از دیگران فریبکاری میکرد. نقل شده است که هارون روزی به زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) رفت و جمعیت فراوانی به استقبال او آمده بودند. او رو به قبر پیامبر کرد و گفت: سلام بر تو ای رسول خدا! درود بر تو ای پسر عمو!
او با این جملات میخواست، به مردم بفهماند که خلیفه پسر عموی پیامبر است و نوعی وراثت در کار است. حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) که در آن جمع حضور داشت و از اهداف او آگاه بود، با صدای بلند گفت: «السلامُ عَلَیْکَ یا رَسُول الله السلام علیک یا اَبّهَ؛ سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو ای پدر!».
هارون سخت از این سخن ناراحت شد؛ به گونهای که رنگش تغییر کرد و بیاختیار گفت: این مایه افتخار است.[7]
هارون سرانجام حضرت را زندانی کرد و مظلومانه او را به شهادت رساند. در این شرایط افرادی باید به مردم بفهمانند که خلافت از طریق نص، وصایت و قرابت، به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و اولاد او اختصاص یافته است، نه به هر کس که صرفاً با پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نسبتی دارد؛ چنان که حضرت معصومه(سلام الله علیها) این کار را انجام داد.
آن بانو پس از درگذشت هارون به سال 193، تا 201 که سال رحلت حضرت معصومه است، با خلافت محمد امین و عبدالله مأمون همعصر بود. مأمون کار را به جایی کشاند که به خود حق داد که به حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) پیشنهاد ولایتعهدی دهد؛ یعنی او خلیفه و امام بر حق از طرف پیامبر است و حق دارد که دیگری را به خلافت یا ولایتعهدی برگزیند. امام هشتم به خوبی مقصود مأمون را میدانست و از این رو، وقتی که مأمون گفت: «میخواهم خودم را از خلافت عزل و آن را برای تو قرار دهم و با تو بیعت کنم»، حضرت رضا فرمود: « اگر این خلافت از آن تو باشد و خدا برای تو قرار داده، پس جایز نیست که لباسی (خلافتی) را که خداوند بر تو پوشانده، در آوری و به دیگری واگذار کنی و اگر خلافت از آن تو نیست، جایز نیست که آن را به من واگذار کنی؛ در حالی که حق تو نیست». مأمون گفت: ای پسر رسول خدا! باید این امر (خلافت) را قبول کنی. حضرت فرمود: هرگز من این کار را با رغبت (و اختیار) انجام نمیدهم. مأمون گفت: اگر خلافت را نمیپذیری، پس ولیعهد من باش تا بعد از من به خلافت رسی».[8]
امام آن را هم قبول نکرد تا تهدید به قتل شد و با شرایطی ولایتعهدی را پذیرفت که آن شرایط نشانه عدم پذیرش ولایتعهدی بود.[9]
در چنین شرایطی باید مدافعان امامت این نکته را بر مردم روشن کنند که خلافت طبق نص و سفارش پیامبر (صلی الله علیه وآله) به امیرمؤمنان(علیه السلام) و امامان از نسل او اختصاص دارد. حضرت معصومه(سلام الله علیها) چه در دوران هارون و چه در دوران مأمون با نقل احادیث متواتر و قطعی مربوط به امامت و خلافت امیرمؤمنان(علیه السلام)، در این زمینه اقداماتی را انجام داد که به نمونههایی اشاره میشود.
1. حدیث غدیر
یکی از احادیث درباره امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام)، حدیث متواتر و قطعی غدیر است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در بخشی از خطبه غدیر فرمود:
«ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه میسپارم و من ابلاغ کردم آنچه را که مأمور به ابلاغش بودم تا حجّت باشد بر حاضر و غایب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند، به دنیا آمدهاند یا نیامدهاند. پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند».[10]
حدیث غدیر را 110 نفر از صحابه بدون واسط از شخص پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و 84 نفر از تابعین با واسطه نقل کردهاند و جمع زیادی از علمای اهل سنت هم آن را در کتب خویش گرد آوردهاند.[11]
متأسفانه این حدیث خیلی زود به فراموشی سپرده شد، ولی همیشه افرادی بودند که این حدیث را به یاد امت آورند. از جمله کسانی که در حساسترین زمان این حدیث را به گوش مردم رساند، حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) است. امام حافظ محمد خزری شافعی (م813ق) از محمد بن بکر بن احمد قصری از حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) و ... از فاطمه دختر امام صادق، از فاطمه دختر امام باقر، از فاطمه دختر امام سجّاد، از فاطمه و سکینه دختران امام حسین، از امّ کلثوم دختر فاطمه زهرا، از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل میکند که فرمود: «اَنَسِیْتُم قَوْلَ رَسوُلِ اللهِ یَوْمَ غَدْیرِ خُمٍّ: مَنْ کَنْتُ مَولاهُ فَعَلیٍّ مولاهُ؛ آیا سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر خم را فراموش کردید که فرمود: هر که من مولای اویم، علی مولای اوست؟»[12]
جالب این است که فاطمیّات در طول اعصار این حدیث را نقل و منتشر کردهاند تا حجّت بر مردم تمام باشد.[13]
بیان این حدیث از سوی حضرت معصومه(سلام الله علیها) در دوران خلافت هارون و مأمون که خود را پیشوای بر حق مسلمانان میدانستند، سخت بر ضد آنان بود و در اثبات حقانیت امامت حضرت موسی کاظم(علیه السلام) و حضرت رضا(علیه السلام) بسیار تأثیر داشت و جانانهترین دفاع از امامت به حساب میآمد.
2. حدیث منزلت
حدیث دیگری که حضرت معصومه(سلام الله علیها) در دفاع از امامت و وبه ویژه امیرمؤمنان نقل کرده، حدیث معروف منزلت است. مرحوم علامه امینی از طبرانی، ابن حیان، جامع ترمذی، مستدرک حاکم، صحیح مسلم، کفایه کنجی، و .. چنین نقل کرده است[14] که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در جنگ تبوک علی(علیه السلام) را در مدینه جانشین خود قرار داد واین حدیث با عظمت را در شأن او بیان کرد.
حضرت معصومه در دفاع از امامت، این حدیث معروف را نیز با همان سند فاطمیات که به فاطمه زهرا(سلام الله علیها) میرسد، نقل کرده و فرموده: «أنَسیتُم قَوْلَ رَسُولَ الله ...: و اَنْتَ مِنّی بِمَنْزِلَةِ هاروُنَ مِنْ موسی؛ آیا فراموش کردید سخن رسول خدا را ... که فرمود: جایگاه تو (علی) نسبت به من ، مانند (جایگاه) هارون (در برابر) موسی است».[15]
مرحوم علامه امینی در توضیح حدیث منزلت میگوید:
«این حدیث تمام مقامات، رتبه، حکم، حاکمیّت و آقایی پیامبر(صلی الله علیه وآله) را برای علی اثبات میکند، جز نبوت که استثنا شده است؛ چنان که هارون نسبت به موسی چنین بود. پس علی جانشین پیامبر است و به منزله نفس اوست... . پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) قبل از جریان تبوک، افراد زیادی را در شهرها و یا در جنگها جانشین خود قرار داده بود. ولی برای هیچ یک از آنها این تعبیر را به کار نبرده بود و این بیان فقط مخصوص امیرمؤمنان علی(علیه السلام) است».[16]
3. حدیث معراج
در شب معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیشامدهای مختلفی رخ داد و حدود سه هزار مطلب از طرف خداوند به او تعلیم داده شد که بخش مهمی از آن نقل شده است.
حضرت معصومه(سلام الله علیها) قسمتی از حدیث معراج را که به ولایت و امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و برتری شیعیان آن حضرت مربوط است، با توجه به نیاز زمان نقل فرموده است.
آن بانوی بزرگوار از فاطمه، دختر امام صادق، با همان سند فاطمیات نقل میکند تا میرسد به ام کلثوم، دختر امیرالمؤمنین، و او از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل کرده که پیامبر اکرم فرمود: « هنگامی که مرا به آسمان بردند، داخل بهشت شدم. در آنجا قصری از درّ سفید میان خالی دیدم که دارای دری بود مزین به درّ و یاقوت و روی آن پردهای آویخته شده بود. وقتی سر بلند کردم، دیدم بر بالای آن نوشتهاند: «لا اله الاّ الله ، محمد رَسُول الله، عَلیٌّ وَلیُّ القَوْم؛ خدایی جز خدای یگانه نیست، محمد رسول خداست، علی ولیّ و صاحب اختیار مردم است»، و بر پرده نوشته شده بود: «بّخّ بَخّ مَنْ مِثْل شیعَةِ عَلیّ؛ به به! چه کسی مانند شیعه علی است؟»
وقتی داخل شدم قصری از عقیق سرخ در آن دیدم که وسط آن خالی بود. این خانه نیز دری داست که پردهای مزیّن به زبرجد بر آن آویخته بود. وقتی سرم را بلند کردم، دیدم بر آن نوشته: «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللهِ، عَلیٌ وصیّ المُصْطَفی؛ محمد رسول خدا، علی وصیّ مصطفی است». بر پرده نوشته بود: «بَشِّرْ شیعَةَ عَلِیٍّ بِطِیبِ الموْلد؛ به شیعه علی بشارت بده به حلال زادگی و پاک بودن نسل».
وقتی وارد شدم، به قصری از زمرّد سبز رسیدم که زیباتر از آن را هرگز ندیده بودم، و دری از یاقوت قرمز داشت که با انواع لؤلؤ زینت شده و بر پرده آن نوشته بود: «شیعة علیّ هم الفائزون؛ شیعیان علی رستگارند». پرسیدم: دوست من جبرئیل! این کاخ از آن کیست؟ پاسخ داد: «یا مُحمد، لابن عمِّکَ وَ وَصِیِّکَ علی بن ابی طالب؛ ای محمد! این خانه پسر عمو و جانشین تو علی بن ابی طالب است...».[17]
4. آثار محبت اهل بیت(علیه السلام)
حضرت معصومه(سلام الله علیها) برای ایجاد رابطه عاطفی میان اهل بیت و مردم، در احادیثی به آثار محبت به اهل بیت هم اشاره فرموده؛ از جمله با همان سند فاطمیات، از حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل می کند:
«ألا َمَنْ مات علی حُبّ آلِ مُحَمّدٍ ماتَ شَهیداً؛ هر کس با محبت آل محمد بمیرد، شهید مرده است».[18]
این مضمون در منابع اهل سنت نیز آمده است که به یک نمونه اشاره میشود. زمخشری و جمعی از مفسران اهل سنّت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل کردهاند که آن حضرت فرمود:
هر کس با محبّت آل محمد(صلی الله علیه وآله) بمیرد، شهید، بخشوده شده، با توبه و با ایمان کامل از دنیا رفته است، و فرشته مرگ، بشارت بهشت را به او میدهد و سپس منکر و نکیر به او بشارت دهند.
آگاه باشید! هر کس با محبت آل محمد(صلی الله علیه وآله) از دنیا رود، با احترام او را به سوی بهشت میبرند؛ چنان که عروس را به خانه داماد میبرند.
هر کس با محبت آل محمد(صلی الله علیه وآله) از دنیا رود، در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده میشود و خداوند قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار دهد و چنین کسی بر سنّت و جماعت از دنیا رفته است.
آگاه باشید! هر کس با عداوت آل محمد(صلی الله علیه وآله) از دنیا برود، روز قیامت در حالی وارد عرصه محشر میشود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خداوند».
آگاه باشید! هر کس با بغض آل محمد از دنیا برود، کافر از دنیا رفته و بوی بهشت به مشام او نمیرسد».[19]
در بخشی از حدیث معراج که از فاطمه معصومه(سلام الله علیها) نقل شده است، میخوانیم: «یَحشُرُ النّاسُ کُلُّهُمْ یَوْمَ القِیامَةِ حُفاةً عُراةً الا شیعةُ عَلیٍّ؛ و همه مردم با نام مادرشان خوانده میشوند، جز شیعیان علی که با نام پدرانشان خوانده میشوند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) میفرماید: از جبرئیل درباره راز این مسئله پرسیدم، پاسخ داد که چون آنها علی را دوست داشتند، ولادتشان پاک است».[20]
بیان این آثار در آن دوران خفقان میتوانست مردم را بیشتر مجذوب اهل بیت کند.
5. پاک و مطهّر بودن امام
امامان معصوم(علیه السلام) علاوه بر طهارت و عصمت روحی، از پاکیزگی جسمانی نیز برخوردار بودند. فاطمه با سند پیش گفته از صفیه عمّه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل کرده که هنگام تولد امام حسین من پرستار او بودم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: «عمه جان! فرزندم را نزد من آور. عرض کردم: ای رسول خدا! من او را پاکیزه نکردهام ( و نشستهام). فرمود: عمه! تو میخواهی او را پاک کنی؟ خداوند او را پاکیزه و مطهّر کرده است».[21]
این قضیه ریشه در عصمت اهل بیت(علیه السلام) دارد که در قرآن کریم به آن تصریح شده است.[22]
مسافرت به فرمان امام خویشتن
مسافرت با وسائل نقلیّه قدیم آن هم از مدینه به خراسان، برای بانوان کاری بسیار دشوار بود، امّا حضرت معصومه(سلام الله علیها) در اطاعت از فرمان امام خویش و دفاع بیشتر از امامت در ضمن گفتگوها و پاسخ و پرسشهای در مسیر مدینه تا قم، به این زحمت طاقت فرسا تن داد.
در تاریخ آمده که حضرت رضا(علیه السلام) نامهای خطاب به خواهرش حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مرقوم فرمود و آن را به وسیله یکی از غلامانش به مدینه منوره ارسال کرد. حضرت رضا(علیه السلام) به غلامش دستور داد که در هیچ منزلی توقف نکند تا دراندک زمان ممکن آن را به مدینه برساند. آن گاه نشانی خانه حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) را برای او بیان فرمود تا از کسی نشانی نپرسد و از نظر امنیتی مشکل ایجاد نشود. غلام، خود را با سرعت به مدینه رساند و نامه امام هشتم را به محضر حضرت معصومه(سلام الله علیها) تسلیم کرد. آن بانوی امام شناس و مطیع محض امام، به محض رسیدن نامه امام، آماده سفر شد.[23]
دفاع تا مرز شهادت
حضرت معصومه در سال 201 هجری درست بعد از یک سال از فراق برادر، با رسیدن نامه امام هشتم، همراه پنچ تن از برادران به نامهای فضل، جعفر، هادی، قاسم و زید و تعدادی از برادرزادگان و تنی چند از غلامان و کنیزان[24] به سوی خراسان حرکت کردند. هنگامی که کاروان حضرت به ساوه رسید، عدهای از دشمنان اهل بیت عصمت و طهارت(علیه السلام) که از این کاروان تبلیغی، وحشت کرده بودند، با اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در درگیری نابرابری، همه برادران و تقربیاً بیشتر مردان همراه کاروان را به جرم طرفداری از امامت امام بر حق زمان حضرت رضا(علیه السلام) به شهادت رساندند. حضرت معصومه(سلام الله علیها) از تأثرات و تأملات پیش آمده و بنا بر قولی در اثر مسمومیت،[25] به سختی بیمار شد؛ به نحوی که از ادامه سفر بازماند و به ناچار به سوی قم حرکت کرد. او در قم، هفده روز بیشتر زندگی نکرد و در دهم ربیع الثانی 201 با رضایت از اینکه در راه اطاعت امام خویش چنین رنجی را تحمل کرده، دارفانی را وداع گفت.
قم عش آل محمّد
قم از سرزمینهای برگزیده الهی است که یکی از درهای بهشت در آن قرار دارد و در پذیرش ولایت امیرمؤمنان در رتبه چهارم قرار گرفته است؛ چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«ای علی! خداوند ولایت تو را بر آسمانها عرضه داشت، آسمان هفتم در پذیرش ولایت تو سبقت گرفت... آن گاه مکّه ... بعد قم برای پذیرش ولایت تو پیش قدم شد و خداوند آن را به سبب عرب (اشعریها) زینت بخشید و دری از درهای بهشت را به سوی آن گشود».
امام هفتم(علیه السلام) فرمود:
«قُمْ عُشُّ آل مُحمد و مُأوی شِیَعتِهِمْ ...؛ قم آشیانه آل محمد و پناهگاه شیعیان آنهاست...».[26]
امّا یقیناً یکی از علل مهم ولایت پذیری و نزول برکات بر قم، وجود با برکت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) است. لذا میتوان گفت نه تنها آن بانوی کرامت درحیات خویش مدافع سرسخت امامت امامان و دعوت کننده به محبت آنها بود، بعد از رحلت خویش نیز دلهای هزاران انسان را مجذوب و شیفته خاندان اهل بیت ساخت. حضرت صادق(علیه السلام) فرمود:
«برای خدا حرمی است که آن مکّه است، و برای رسول خدا حرمی است که مدینه است، و برای امیرمؤمنان حرمی است که کوفه است(نجف) است، و برای ما (اهل بیت) حرمی است که قم است. به زودی بانویی از فرزندان من در آنجا دفن میشود که نامش فاطمه است. هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب میشود».
بنابراین حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، هم در دوران حیات حساس خویش با بیان احادیث محکم و مستند از امامت امیرمؤمنان علی(علیه السلام) و امامان برحق دفاع کرد و هم بعد از رحلت خویش بزرگترین عامل در ولایت پذیری مردم بود و بدین گونه قم مرکز شیعیان اهل بیت و عش آل محمد گردید؛ چنان که خود آن بانو پیشاپیش فرمود: «مرا به قم ببرید؛ زیرا از پدرم شنیدم که فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ماست».[27]
قم جایگاه دین و شرف، خاستگاه علم
آوازهاش به علم و فضیلت برابر است
قم از صفای حضرت معصومه(سلام الله علیها) با صفاست
از فیض اوست کاین همه قدرش فزونتر است.[28]
پى نوشتها:
[1] . انوار المشعشعین، ج1، ص211؛ کریمه اهل بیت، ص38.
[2] . مستدرک سفینه البحار، ج8، ص257، مادّه «نطم».
[3] . منتهی الامال، کتابفروشی اسلامیه، ج2، ص149.
[4] . همان ، ص161.
[5] . تاریخ اهل بیت، ص82؛ کریمه اهل بیت، علیاکبر مهدیپور، ص171.
[6] . بحارالانوار، ج6، ص117
[7] . الارشاد، شیخ مفید، قم، بصیرتی، ص298؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، بیروت، ج6، ص164؛ البدایة و النهایه، بیروت، ج10، ص183.
[8] . بحارالانوار، ج49، ص125، ح3.
[9] . مجله مبلغان، شماره 73، ص30 ـ 32.
[10] . بحارالانوار، ج37، ص207؛ عوالم العلوم، شیخ عبدالله بحرانی، ج15، ص375ـ376.
[11] . ر.ک. الغدیر، علامه امینی، دارالکتب االاسلامیه، ج1، ص9 ـ 63.
[12] . الغدیر، علامه امینی، ج1، ص197؛ البدر الطالع، ج2، ص297؛ اعلام النساء المؤمنات، ص578؛ عوالم بحرانی، ج1، ص353، ح3؛ صحیفة الرضا، ص173، ح109؛ احقاق االحق، ج6، ص282.
[13] . علامه امینی میگوید: این حدیث لطیفترین سند را دارد. آن گاه تمام سند را ذکر و از حافظ کبیر ابوموسی مدینی نقل میکند که این حدیث را در کتاب «المسلسل بالأسماء» آورده و گفته: این از مسلسلات است. چون هر فاطمه از عمّه خود نقل کرده، پس این روایت پنج دختر برادر است از عمههای خویش. الغدیر، ج1، ص197.
[14] . الغدیر، ج3، ص199ـ201.
[15] . البدر الطالع، ج2، ص297؛ اعلام النساء المؤمنات، ص578؛ الغدیر، ج1، ص197؛ انیس المطالب فی مناقب علی بن ابیطالب، ص49؛ بحار الانوار، ج36، ص353.
[16] . الغدیر، همان، ج1، ص197.
[17] . بحارالانوار، ج68، ص77؛ عوالم، ج21، ص325؛ ینابیع المودة، ص257؛ سفینة البحار، ج2، ص729.
[18] . عوالم، ج21، ص354، ح3؛ اثار الحجّه، ج1، ص8؛ اللؤلؤ الثمینه، ص217.
[19] . الکشاف، بیروت، ج4، ص220ـ221؛ تفسیر فخر رازی، ج27، ص165ـ166؛ تفسیر قرطبی، ج8، ص5843.
[20] . بحارالانوار، ج68، ص77؛ عوالم، ح21، ص327؛ ینابیع المودة، ص257؛ سفینة البحار، ج2، ص729.
[21] . بحارالانوار، ج43، ص243.
[22] . احزاب / 33.
[23] . من لا یحضره الخطیب، ج4، ص44؛ بارگاه فاطمه معصومه تجلیگاه فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، سید جعفر میر عظیمی، ص20.
[24] . همان، ص31؛ کریمه اهل بیت، ص174.
[25] . الحیاة السیاسیّه الامام رضا(علیه السلام)، سید جعفر مرتضی عاملی، ص428.
[26] . بحارالانوار، چاپ اسلامیه، ج6، ص214، چاپ بیروت، ج57، ص214.
[27] . فروغی از کوثر، ص49.
[28] . دریای سخن، سقازاده تبریزی، به نقل از بارگاه فاطمه معصومه، همان ، ص45ـ46.